-
Par javid le 4 Décembre 2018 à 15:14
دقیقا برند چیست؟ آیا شما نیاز به یک برند برای تجارت کوچک خود دارید؟
Mary van de wiel از NY BRAND LAB میگوید زمانی که بحث برندسازی برای تجارت های کوچک می باشد، این مورد بسیار عالی است.
"اگر شما در زمینه تجارت کردن با مشتریان علاقه دارید، مطمئنا برندی را میخواهید، زیرا بدون آن شما هویت مشخصی برای تجارت خود در اختیار ندارید و همچنین نمی توانید حضور خود را اثبات و اهداف خود را جامه عمل بپوشانید."
برندسازی چیست؟
برندسازی در سادهترین حالت " انتخاب یک اسم، سمبل و یا طراحی از عملکرد بازاریابی است که که یک محصول را از سایر محصولات مشابه متمایز ساخته و مشخص می نماید". (BRANDING,ENTRE PRENEUR.COM).
بنابراین برندسازی چیست؟ شما را از سایر رقیبان تان متمایز می سازد. برندسازی چگونگی این است که شما می خواهید مخاطبین و یا افراد دیگری، شرکت تان را ببینند. برندسازی چیزی است که مخاطبین شما می توانند از سرویس ها و محصولات شما انتظار داشته باشند.
برند سازی و یا طراحی برند، یک موضوع شفاف و واضح نمی باشد- تمامی نشریات و صدها کتاب درباره این موضوع نوشته اند، در هر صورت به صورت خلاصه شما باید یک برند را به عنوان یک سازمان، سرویس و یا محصول آن همراه خصوصیتی توضیح دهید که توسط درک مخاطبین این تجارت شکل گرفته است. توجه داشته باشید، این مورد را نیز باید اشاره کرد که طراحان نمی توانند یک برند را بسازند- این تنها مخاطبین هستند که در شکل گیری یک برند موثر هستند. یک طراح تنها پایه های ساخت و طراحی برند را شکل می دهد.
خیلی از مردم اعتقاد دارند که یک برند شامل عوامل اندکی است- رنگ، فونت، لوگو، شعار و شاید اندکی هم موسیقی. در واقع، مفهوم برند خیلی پیچیده تر از این موضوع می باشد. شاید شما به یک برند، "تصویر شرکت و تجارت" بگویید.
چگونه یک برند را می سازید.
- برند خود را مشخص کنید.
قبل از اینکه برندی را برای خود بسازید، شما ابتدا باید آن را برای خود مشخص نمایید. به طور واضحی مواردی که در ادامه وجود دارد را برای تجارت خود آشکار نمایید و سپس روی ساخت برند تمرکز کنید:
- شعار عملکردی شرکت.
- خصوصیت های شرکت تان.
- خصوصیت هایی که شما تمایل دارید که شرکت تان در اختیار داشته باشد.
- مخاطبین مورد هدف ما چه کسانی هستند؟
- اهداف شرکت ما چه چیزهایی می باشند؟
-
لوگو و ترکیب رنگی را بسازید.
رنگ:
بیایید ابتدا درباره ترکیبات رنگی صحبت کنیم. اگرچه ممکن است این مورد تصمیم گیری بسیار مهمی برای برندتان محسوب نشود، اما اجازه دهید تا مطمئن شوم که شما این را به خوبی می دانید و از آن آگاهی دارید. چرا؟ ذهن انسان به شدت به موارد بصری واکنش نشان می دهد و همه ما این موضوع را میدانیم. در هر صورت رنگ ها نقش بسیار اساسی را در این واکنش برعهده دارند که شما ممکن است یا ممکن نیست با آن ها آشنایی داشته باشید.
هر رنگی می تواند به طور متفاوتی بر برند تاثیر بگذارد، زیرا پیام ها و نشانه های مختلف بسیاری درون هر رنگی نهفته است. حالت، سایه و تن رنگ بر برند شما نیز تاثیر می گذارد.
پیام هایی که هر رنگ در بر دارند:
- صورتی: زنانه، عشق، آرامش
- قرمز: قدرت، احساسات
- نارنجی: سلامتی، انرژی، گرما، هیجان
- سبز: طبیعت، آرامش بخش، پول
- آبی: صلح، وفاداری، اعتماد، شفافیت.
- بنفش: خلاقیت، جادویی، اصیل
- سفید: خلوص، شفافیت، سادگی
- مشکی: قدرت، مرموز
- قهوه ای: مردانه، فضای بیرون، روستایی
لوگو
شما نیاز دارید زمانی را صرف ساخت لوگوی خود کنید، که در این زمینه می توانید از طراح لوگوی حرفه ای کمک بگیرید. لوگوی شرکت شما بخش ضروری در ساخت یک برند تاثیرگذار می باشد. به لوگو به عنوان هویت شرکت نگاه کنید. لوگو شما چیزی است که مخاطبین یاد می گیرند توسط آن با شما در ارتباط باشند و محصولات سرویس های تان را به یاد بیاورند.
زمانی که لوگوی تان را می سازید، بسیار به آن در دراز مدت فکر کنید. سوال خوبی که میتوانید در اینجا از خود بپرسید به این ترتیب است: "دوست دارم که چه لوگویی در طول ۱۰ سال نمایانگر شرکت من باشد؟"
شما هم چنین باید مشخص کنید چگونه می خواهید از لوگوی خود استفاده نمایید. در نظر دارید تا لوگو را در دنیای آنلاین مورد استفاده قرار دهید یا در بیلبوردها، ایستگاه ها، لوازم نقلیه، و کارتون های سنتی و غیره؟ شما میخواهید لوگوتان با هر کدام از این موارد و هر روشی که شما برنامه ریزی می کنید تا از آن استفاده نمایید، مطابقت داشته باشد.
-
شعاری را برای تجارت خود مهیا کنید
شعار برند چیست؟ ساده است اما یک شعار، عبارت منحصر به فردی است که نام شما و برندتان را با هم پیوند می زند.
ساخت شعار بسیار سخت تر از آن است که برخی فکر می کنند. سعی کنید خیلی روی ساخت یک تگ لاین تمام و کمال تمرکز نکنید که بسیار استرس بگیرید، به این ترتیب نمی توانید به خوبی فکر کنید و از پروسه ساخت برند خود لذت ببرید.
در عوض این کار را انجام دهید: به جای این که روی این موضوع تمرکز کنید که برند شما چه محصولات و سرویس هایی را ارائه می دارد، روی مزیت ها محصولات و سرویس های تان تمرکز کنید. این چیزی است که شعار برندتان برای مخاطبین و کاربران می گوید.
مثال هایی از تگ لاین یا شعارهای بسیار عالی:
- Nike: “Just do it.”
- LG: “Life’s Good”
- Apple: “Think Different”
- Lego: “Play on”
- Walmart: “Save Money Live Better”
- McDonalds: “I’m lovin it.”
- L’Oreal: “Because you’re worth it.”
- Disneyland: “The happiest place on earth.”
-
برند خود را یکپارچه سازید
حالا برند شما برای یکپارچه شدن با هر بخش از شرکت تان آمادگی دارد. تجارت های کوچک در این زمینه بسیار شرایط خوبی دارند، زیرا کارمندان اندکی فرصت تبدیل شدن به مخاطبین شخصی تر برند را در بر دارند.
با آموزش مناسب به پرسنل خود می تواند این اطمینان را به وجود آورید که هر کسی نسبت به برندتان در یک رده قرار دارد. چرا این موضوع اهمیت دارد؟ من استفاده از تجارت خدماتی و نظافتی را به عنوان مثال بیان می کنم. اگر تجارت مورد نظر سعی داشته باشد تا برند خود را حرفه ای و تمیز نشان دهد، سپس یک کارمندی که لباس های کثیف و نامتناسبی را بر تن دارد می تواند مخاطبین تان را سردرگم سازد. آموزش متناسب کارمندان تان به جلوگیری از این اتفاقات بسیار کمک می کند.
- پایدار و معتبر باشید
در نهایت، این مورد از همه مهم تر است. باید اطمینان حاصل کنید که هر چیزی در ارتباط با شرکت تان مطابق و هماهنگ با برندی می باشد که می سازید. یک برند سردرگم کننده می تواند افراد را به جای جذب کردن از خود دور سازد.
نتیجه گیری
برندسازی یک بخش ضروری از ساخت وب سایت برای تجارت های کوچک می باشد. این قدم هایی که در این مقاله گفته شد را پیروی کنید تا برندی را برای تجارت خود بسازید که حضور شرکت تان را اعتبار می بخشد و باعث می شود تا مخاطبین آن را بشناسند و همیشه در ذهن خود داشته باشند.
votre commentaire
-
Par javid le 4 Décembre 2018 à 15:11
داشتن ذهنی انعطاف پذیر و تحت کنترل، کلید یک ذهن آرام است.همه ما میدانیم که ذهن بشر قدرت فوق العادهای دارد اما افسوس که این قدرت فوق العاده گاهی در مسیری نادرست قرار میگیرد و به هر سمت و سویی که میخواهد میرود و اجازه نمیدهد بهترین خودمان باشیم.
ذهن، مثل بدن نیاز به تمرین دارد.قدرت ذهن باید مثل یک درخت بلوط باشد. وقتی باد و طوفان رخ میدهد درخت بلوط هم تکان میخورد و تحت تأثیر قرار میگیرد ولی بلافاصله بعد از طوفان به حالت اولیه خود برمیگردد، گویی که هیچ اتفاقی رخ نداده است.به معنایی دیگر مقاومت کردن در برابر سختیها خود به معنای انعطافپذیری ذهن است و انعطاف پذیری ذهن یعنی، کنترل تمامی افکار من تنها و تنها به دست من است.
اگر به یاد داشته باشید؛در مدرسه به ما آموزش داده میشد و ما مینوشتیم، حفظ میکردیم و یا حل میکردیم. همیشه مواظب درس خواندن خودمان بودیم. شاید گاهی ترس هم چاشنی این ماجرا میشد…که اگر نخوانیم تنبیه میشویم و یا حتی ممکن است اخراج شویم.
آیا تا به حال پیش آمده برای خودتان و خواسته های قلبیتان کلاس درس بگذارید؟ تا به حال پیش آمده این ذهن نافرمان را به خاطر فاصله گرفتن از رویاهای با ارزشتان تنبیهش کنید؟چند بار؟یک بار؟ دوبار؟ صد بار؟
گاهی برای آرام شدن ذهن، منعطف کردن آن، موفقیت بیشتر، کنترل رویاهایمان و برای این که رویاهایمان از دستمان فرار نکنند و افکار منفی و اذیت کننده از ما دور شوند،باید برای ذهنمان کلاس درس بگذاریم.
بله درست خواندید کلاس درس؟همان مشق شب؛برای اینکه یادمان باشد ما و هدفمان باید اولویت زندگیمان باشد؟نه افکار بیراهه و منفی.
چگونه بهترین خودم باشم؟
با یک دفتر شروع کنید.برای خودتان دفتر درست کنید.یک دفتر ساده اما تمیز.طوری که انگار باید به معلم مدرسه نشان دهید و از صد آفرین بگیرید.اما معلم این درس خود شما هستید و مشق هم آموزش به دست گرفتن ذهنتان هست.شاید ساده به نظر برسد اما باید بدانید اگر انجامش ندهید خودتان باید خودتان را تنبیه کنید.
تنبیه هم چیزی جز تکرار همان مشق نیست. اما این بار این تکرار لذت بخش است.می پرسید چگونه! ساده است،چرا که هر چیزی که قرار است تکرار شود فقط و فقط مثبت است و همین ماجرا افکار منفی شما را کلافه میکند و آنها را فراری میدهد
حاضرید؟ پس شروع کنیم
1 » خودتان را دوست داشته باشید و هر روز به خودتان بگویید دوستت دارم.
بسیاری از افراد منتظر ابراز احساسات از طرف دیگران هستند و فراموش میکنند که ابتدا باید خود را دوست داشته باشند تا بتوانند دیگران را دوست باشند و با این کار دیگران هم آنها را دوست خواهند داشت.
2 » هر روز به خودتان تکرار کنید که لیاقت بهترینها را دارید
این را بدانید و هر روز تکرار کنید که خون دیگران رنگینتر از شما نیست.
این را بدانید که هر چیز خوبی که در این دنیا وجود دارد شما لیاقت داشتن آن را دارید.
نباید ذهن را محدود کرد..ذهن قابلیت بی انتهایی دارد تا شما را به هر آنچه که میخواهید برساند.
و برای اثبات این قضیه حتما این مقاله را بخوانید ( اینجا کلیک کنید)3 » هر آنچه به روح شما توهین میکند را دور بریزید
این مسأله از فردی به فرد دیگر متغیر است.اگر کتابی دارید که با روحیات شما سازگاری ندارد و از خواندن آن نه تنها چیزی به دست نمیآورید، بلکه باعث ناراحتی شما میشود، آن را کنار بگذارید.
اگر فکری یا سنتی غلط است و از منطق و درک شما دور است، آن را کنار بگذارید، حتی اگر یک قوم آن فکر را تأیید کند.خودتان را محدود نکنید.
4 » هرگز یک روز خوب را با فکر کردن به یک گذشته بد خراب نکنید
گذشته تلخ برای بیشتر افراد رخ داده است. به این فکر نکنید که فقط شامل حال شماست.بنابراین وقتی گذشتهتان را بپذیرید و آن را به عنوان یک تجربه خوب در نظر بگیرید دیگر خود را سرزنش نخواهید کرد.
هر روز صبح به این فکر کنید و به خودتان بگویید که چقدر عالی است یک بار دیگر چشمان من خورشید درخشان را دید و من هر روز صبح آغاز میشوم.
در مورد معجزهی شکرگزاری حتما در این لینک بخوانید
5 » همیشه باور داشته باشید که یک اتفاق عالی قرار است رخ دهد
اگر باور داشتن اتفاق خوب، هنوز برای شما سخت است خودتان را ناراحت نکنید. تکرار کنید. تکرار مادر تمام مهارتها است. هر روز به خودتان بگویید که قرار است اتفاقهای خوبی برای من رخ دهد و برای آن انتهایی وجود ندارد.
6 » هر جایی که هستید و هر کاری که میکنید به خودتان بگویید من اینجا آمده ام تا دنیای خود را بسازم
شما یک انسان آزاد هستید.بنابراین هدف شما متعلق به خود شما است.
اجازه ندهید افکار منفی، شما را تحت کنترل خود درآوردند. بدانید که هدف شما ساخت دنیای با شکوهتان است.تا وقتی به این فکر چسبیدهاید که دلیل خوب زندگی نکردنتان بیرون از وجودتان است
هیچ تغییر مثبتی رخ نمیدهد.7 » این را بدانید که شادی یک تصمیم است.. شما همان قدر که تصمیم گرفتهاید شاد هستید…
همانطور که میدانید شاد بودن انتخاب است نه اتفاق. باید خودتان وسیلهی شادی خودتان را فراهم کنید.
بدانید وقتی شما شاد باشید اطرافیان شما هم شاد خواهند شد. شادی را مثل یک ویروس همه جا پخش کنید.8 » خیلی آرام،خیلی خونسرد،بدون نگرانی، بدون عجله فقط باید به برنامهای که دارید اعتماد کنید
شما تلاش خودتان را کردهاید حالا باید فقط آن را انجام دهید. هر نتیجهای که به دست آوردید نتیجه تلاش و افکار شماست.بدانید اگر شکست خوردهاید هر روز وقت جبران را دارید.
9 » شجاعت داشته باشید؛ شجاعت همان صدای آرامی است که هر روز صبح به شما میگوید: امروز دوباره تلاش کن
ترس فقط یک احساس ذهنی است. هر قدمی که برمیدارید باید استوار و محکم باشد. با اعتماد به نفس جلو بروید. حتی اگر اعتماد به نفس ندارید نقش یک فرد با اعتماد به نفس را برای خودتان بازی کنید به مرور میبینید که خودتان یک به یک انسان با اعتماد به نفس بالا تبدیل شدهاید.
راهنمای کامل اعتماد به نفس را در این دو مقاله بخوانید:
- 6 راه سریع برای دستیابی به اعتماد به نفس فوق العاده قدرتمند
- 9 روش برای داشتن اعتماد به نفس شکست ناپذیر در هر شرایطی
10 » خودتان را بلد باشید
هر چه بیشتر بدانید که هستید و چه چیزی میخواهید و خودتان را بشناسید اجازه نخواهید داد مسائل مختلف شما را اذیت کند و شما را از رویاهایتان دور کند.به طور کلی هر چیزی که با روحیات شما سازگاری دارد را انجام دهید.
این ده نکته شاید بسیار ساده به نظر برسد و یا حتی ممکن است پیش خودتان بگویید ما هزاران بار این مطالب را خواندهایم! اما باید بدانید تنها راه حل اساسی برای اینکه از ذهنی شلوغ و آشفته به یک ذهن منعطف و آرام برسید باید از درون این ده نکته را حس کنید…فکر کنید…تا بتوانید فقط بر روی اهداف ارزشمندتان تمرکز کنید.تا بتوانید دست از سرزنش کردن خودتان بردارید و به این درجه از احساس برسید که شما فوق العاده هستید.
این ده مورد را با خطی زیبا در دفتر خود بنویسید و هر روز بخوانید و در مورد آنها فکر کنید. وقتی که این کار را انجام دادید متوجه خواهید شد که هر روز اشتباه فکر میکردید. متوجه خواهید شد که زندگی بسیار ارزشمند است و قدرت ذهن شما فوق العاده است در حالی که شما به آن توجه نمیکردید.
این تمرین برای یک یا دو روز نیست؛ این تمرین برای همیشه است.انجام این تمرینات جز سود برای شما چیز دیگری به همراه نخواهد داشت. امتحان کنید و نتیجه امتحان خود را برای ما کامنت کنید.
منبع : سوخت جت
votre commentaire
-
Par javid le 4 Décembre 2018 à 15:09
گاهی اوقات پیچیدگیهای زیادی در زندگی انسان و دنیای پیرامون رخ میدهد، طوری که توان تمرکز از فرد سلب میشود. زمانی که پشت میزتان مینشینید و احساس پریشانی و حواسپرتی میکنید چه اقداماتی باید انجام دهید؟ ابتدا سعی کنید بفهمید دلیل حواسپرتی چیست، مثلا تلفنی که دائم زنگ میخورد یا پیامهایی که از توئیتر دریافت میشود.
انجام چند کار بهطور همزمان مفید نیست و هزینههای شناختی زیادی دارد. وقتی متوجه شدید که حواستان پرت شد، تمرین تنفس را انجام دهید تا چرخه اضطراب یا استیصال را بشکنید. فکر کنید بهعنوان یک همکار یا یک رهبر در سازمان چگونه رفتار خواهید کرد و اجازه دهید تصویر ذهنیتان، رفتارتان را هدایت کند. وقتی سراغ رسانههای اجتماعی یا ایمیلهایتان میروید برای خود مرزبندی داشته باشید و مراقب باشید که با چه کسانی وقت خود را میگذرانید.
با توجه به اثر سرایت اجتماعی، همکارانی که در هم شکسته و پریشان هستند ممکن است باعث شوند همین احساس در شما نیز شکل بگیرد. سعی کنید رابطهتان حمایتگر باشد: از همکاران راهنمایی بخواهید و همدیگر را تشویق به انجام وظایف خود کنید. در نهایت، مراقبت از خود را دستکم نگیرید. به خودتان زمان استراحت بدهید، سالم غذا بخورید و خوب بخوابید.
افراد خبره چه میگویند
احساس پریشانی و ناکارآمد بودن مسالهای است که به نظر سوزان دیوید موسس سازمان راهبری هاروارد اکثر افراد با آن دست و پنجه نرم میکنند. بالاخص از این جهت که بیشترمان همواره توسط رسانههای اجتماعی و پیامهای جدید بمباران میشویم. حتی زمانی که احساس میکنید انرژی زیادی برای کار دارید باید خودتان را با وضعیت همکارانتان نیز هماهنگ کنید.
دیوید میگوید: «ما بهطور نامحسوس تحتتاثیر رفتارها و احساسات دیگران هستیم.» ریچارد فرناندز بهعنوان مدیرعامل موسسه غیرانتفاعی «درون خود را جستوجو کنید» که یک سازمان آموزشی جهانی در زمینه ذهنیت جهانی و هوش عاطفی است اشاره میکند که این مساله حقیقت دارد. او میگوید «آنچه در همه ما مشترک است یک عصبشناسی بنیانی است که ما را در مواجهه با استرس به سمتی میبرد که همیشه کارآمد نیست». برای غلبه بر این مشکل و بازیابی تمرکز قدمهای زیر را بردارید.
به خطرات چند وظیفه بودن واقف باشید
ابتدا به تاثیری که چند وظیفه بودن، مثلا پاسخ به تلفن و رسیدگی به پیامهای توئیتر، بر مغز شما دارد واقف باشید. فرناندز توضیح میدهد که ما شبکهای از ساختارهای مغزی داریم که با تمرکز فرد در ارتباط هستند. یک «شبکه حالت پیشفرض» وجود دارد که مسوول تجزیه و تحلیل گذشته، پیشبینی یا برنامهریزی برای آینده و بازتاب اثر آن روی شخص و دیگران است.او میگوید «ما تقریبا نیمی از زمان را در این حالت بهسر میبریم». اما زمانی که لازم است فکر خود را متمرکز کنید وارد «شبکه مستقیم توجه» میشوید که به شما اجازه میدهد خاطرات را کنار بگذارید و روی کار تمرکز کنید. پریشانی یا حواسپرتی، به هر شکلی که باشد، شما را مجددا به حالت پیشفرض بازمیگرداند و هزینه شناختی بازیابی تمرکز بسیار بالاست. فرناندز میگوید «برخی از تحقیقات نشان میدهند که بازگشت به سطح قبلی میتواند بین ۱۰ تا ۱۸ دقیقه زمان ببرد.» به همین خاطر کاهش وقفهها در زمان انجام کار مساله بسیار مهمی است.
پاسخ عاطفی خود را آزاد بگذارید، اما مسوول باقی بمانید
احساس درماندگی میتواند با عواطف گوناگونی همراه باشد (استیصال، خشم، هیجان) که میتواند اثر مخربتری روی کارآمدی و بهرهوری فرد داشته باشد. پس به نظر دیوید در اینجا لازم است «این چرخه متوقف شود». او معتقد است که بهتر است احساسات خود را شناسایی و نامگذاری کنید و بعد از خودتان درباره این احساسات سوال بپرسید.مثلا ممکن است بگویید، «بسیار خوب من عصبانی هستم، اما مسوول آن چه کسی است- عصبانیت یا من، بهعنوان کسی که این احساس را دارم.» فرناندز با این روش موافق است. او میگوید «باید تایید کنید که چنین احساساتی وجود دارند. این احساسات مشروع و مهم هستند. اما نباید بر موج این احساسات سوار شد».
توجه خود را جمع کنید
فرناندز میگوید زمانی که خودتان را پریشان یافتید، «مکث کرده و وضعیت را بررسی کنید، آگاه باشید که در چنین وضعیتی هستید». سپس نقطه کانونی توجه خود را عوض کنید. البته این کار در حرف آسانتر از عمل است، اما به خودتان یادآوری کنید که بیشتر مسائلی که نگران آن هستیم «تهدید آنی نیستند». برای آنکه ارتباط با بخش منطقی ذهنتان دوباره برقرار شود «تمرکز خود را روی موضوعات آنی و جزئی قرار دهید مثلا تنفس کردنتان.»فرناندز میگوید این به معنی تلاش برای نادیده گرفتن احساس پریشانی نیست: «لازم نیست این احساس را منکوب یا سرکوب کنید. آن را یادداشت کنید، تایید کنید و آن را در گوشهای از ذهن خود قرار دهید که بعدا درباره آن فکر کنید، یا با کسی در میان بگذارید یا زمانی که سر کار نیستید و وقت فکر کردن دارید به آن بپردازید.»
بر ارزشهای خود تکیه کنیدزمانی که توجه خود را جمع کردید، میتوانید انتخاب کنید که آن را در چه حوزهای متمرکز کنید. دیوید میگوید که تمرکز روی ارزشهایتان به شما احساس کنترل میدهد. او میگوید «زمانی که در هم شکسته هستید، احساس میکنید توانایی و انتخابهای زیادی از شما دور میشوند. اما با این حال باید انتخاب کنید که قصد دارید چه کسی باشید. اگر همکاری کردن از ارزشهای اصلی شماست، روی آن متمرکز شوید.
چگونه میتوانید به افراد کمک کنید که احساس کنند بخشی از تیم هستند؟ و به این مساله فکر کنید که عدم تمرکز شما چه تاثیری بر احساساتتان دارد.» اگر عدالت برای شما مهم است، احساس پریشانی چه تاثیری میتواند روی عادل بودن شما داشته باشد؟ اگر روزانه سه ساعت در شبکههای اجتماعی هستید، تاثیر آن روی تیم و خانواده شما چگونه است؟
مرزها را مشخص کنید
وقتی آگاهی بیشتری درباره علت پریشانی خود بهدست آوردید، برای خود قانون بگذارید. اگر متوجه شدید زمانی که صبحها اخبار را دنبال میکنید باعث میشود در محیط کار ناراحت و غیرمتمرکز باشید، در اینصورت به خودتان بگویید که تا زمان ناهار به سراغ اخبار جهان نخواهید رفت.
یا میتوانید تصمیم بگیرید قبل از آنکه به سراغ فیسبوک بروید، حجم مشخصی از کار را انجام داده باشید. اگر برای این مسائل روی خودتان کنترل ندارید، برنامههایی وجود دارند که میتوانید در مرورگر خود یا روی موبایل نصب کنید که به شما یادآوری میکند برای هر سایت خاص چقدر میتوانید وقت بگذارید. همچنین به تمرین هم نیاز دارید.
فرناندز میگوید: «تحقیقات زیادی انجام شده که نشان میدهد تفاوت میان تمرکز هوشمندانه و تمرکز ... وشمندانه عبارت است از تمرکز حسابشده.» او بهعنوان مثال به ورزشکارانی اشاره میکند که در زمان تمرین به خود میگویند «من تا زمانی که ۱۰ پرتاب آزاد انجام ندهم، خط پرتاب را ترک نخواهم کرد.» پس وقت بگذارید و به ذهن خود آموزش دهید که روی یک کار متمرکز باقی بماند.
افرادی را که با آنها تعامل دارید هوشمندانه انتخاب کنید
سرایت اجتماعی یک مساله واقعی است. دیوید میگوید: «همه ما این تجربه را داریم که وقتی وارد یک آسانسور میشویم و همه با موبایل خود مشغول هستند، ما هم به سراغ موبایلمان میرویم.» او به تحقیقات تازهای اشاره میکند که نشان میدهد اگر شخصی که کنار شما در هواپیما نشسته شکلات بخرد، حتی اگر آن شخص را اصلا نشناسید، ۳۰ درصد احتمال دارد که شما هم همان خرید را انجام دهید.
همین مساله در مورد بهرهوری هم صادق است. اگر همکارانی دارید که همواره دچار حواسپرتی هستند، یا کسانی که همواره شما را از کار اصلیتان دور میکنند، سعی کنید وقت کمتری با آنها بگذرانید. لازم نیست بیادب باشید؛ میتوانید از عبارات ساده استفاده کنید، مثلا «میتوانیم این گفتوگو را بعدا ادامه دهیم؟ باید این گزارش را تمام کنم و بعد میتوانیم استراحت داشته باشیم».
همکاران خود را حمایت و از آنها حمایت دریافت کنید
بهجای آنکه از همکاران حواسپرت خود فاصله بگیرید، میتوانید همدیگر را تشویق کنید که متمرکز باقی بمانید. با همکارانتان قرار بگذارید، زمانی را مشخص کنید که طی آن بدون مزاحمت برای یکدیگر یا بدون سر زدن به رسانههای اجتماعی یا سستی بتوانید کار کنید. تیمی که من با آن در هارواردبیزینس کار میکنم، بعد از خواندن این مقاله پنجشنبه بعدازظهر را بهعنوان کار بدون مزاحمت مشخص کردند.
شما میتوانید با حمایت یکدیگر حتی بهتر از این عمل کنید. فرناندز میگوید: «همکاران شما بهنوعی با شما همسنگر هستند و از این جهت به شما مربوط میشوند چراکه آنها هم در فرهنگ و سازمان مشابه شما هستند.» میتوانید از یکی از همکاران نزدیک خود راهنمایی یا مشاوره بخواهید. شاید آنها تاکتیکهایی مدنظر داشته باشند که برای آنها مفید بوده و هرگز به ذهن شما نرسیده باشد. به همدیگر متعهد شوید که رفتارتان را تغییر میدهید و پیشرفت خود را مرتبا چک کنید. وقتی به کسی میگویید که قصد دارید روش خود را تغییر دهید، احتمال اینکه این کار را واقعا انجام دهید، افزایش مییابد.
از بدن خود مراقبت کنید
اگر خسته و پریشان هستید، طبق نظر دیوید، نسبت به احساس درهم شکستگی آسیبپذیرتر خواهید بود. به اندازه کافی خوابیدن و ورزش کردن مهم است. دیوید همچنین پیشنهاد میکند «تغییرات کوچکی در محیط خود به وجود آورید» که سلامت شما را بهبود بخشد. استراحت کنید، ناهار سالم بخورید، موبایل خود را در وضعیت بیصدا قرار دهید. او میگوید «اگر بهطور معمول ساعت ناهار خود را در فیسبوک میگذرانید، تلفن خود را کنار بگذارید و بهجای آن برای پیادهروی بیرون بروید.
اصولی که باید به خاطر داشت:
- از تکنیک نفس کشیدن استفاده کنید تا چرخه اضطراب و استیصال ناشی از پریشانی شکسته شود.
- به این مساله فکر کنید که بهعنوان یک همکار و مدیر میخواهید چگونه عمل کنید و اجازه دهید تصویری که از خودتان دارید شما را هدایت کند.
- زمانی که به سراغ رسانههای اجتماعی یا ایمیلهایتان میروید، برای خود مرزبندی ایجاد کنید.
- خودتان را گول نزنید که پریشان حالی و حواسپرتی اثر منفی بر تمرکز شما ندارد، این مسائل هزینه شناختی زیادی دارند.
- با افرادی که دچار پریشانی و حواسپرتی هستند وقت نگذرانید، احتمال دارد شما هم احساس مشابهی پیدا کنید.
- توجه به خود را دستکم نگیرید. استراحت کنید، سالم غذا بخورید و خوب بخوابید.
موردکاوی شماره ۱: برای تمرکز برنامهریزی زمانی داشته باشید
امیلی لین بهعنوان نایبرئیس یک شرکت خدمات مالی، طی سال گذشته با مسائل عدیدهای روبهرو بود. به علت عملکرد خوبش در محل کار و ابداع یک شیوه نوین آموزشی، او موفق به دریافت ارتقا شد، اما با این کار مسوولیتهای گستردهای به او محول شده بود. او با انواع مسائلی روبهرو بود که حواس او را از کارش پرت میکرد. او میگوید «همواره ایمیلها، پیامها و تلفنهای بیشتری دریافت میکردم و افراد بیشتری پشت دفتر من منتظر میماندند». امیلی برای انجام کارهایش دچار مشکل شده بود.
او میگوید: «میدیدم هی این پیامها و ایمیلها روی صفحه من ظاهر میشوند و حتی اگر میخواستم چند ثانیه وقت برای خواندن آنها یا چند ثانیه زمان برای پاسخ به آنها اختصاص دهم، دیگر وقتی برای رسیدگی به کارهای خودم باقی نمیماند» و این مساله بر خلق و خوی او اثر گذاشته بود. «بعضی پیامها به من استرس میدادند و تحملم در رابطه با همکاران پایین آمده بود.»
او قبلا تمرین کرده بود که در رابطه با رسانههای اجتماعی برای خود مرزبندی ایجاد کند و زمان خود را برای این مساله برنامهریزی میکرد. او توضیح میدهد «به خودم زمانهای مشخصی میدادم که سراغ فیسبوک بروم. این زمان میتوانست شامل وقت استراحت بین جلسات باشد یا وقتی که در ساعت ناهار منتظر رسیدن آسانسور بودم. وقتی این روش را امتحان کردم دریافتم که رسیدگی به رسانههای اجتماعی در زمان کار بسیار آسانتر شده است.»
او همین روش را در مورد مواجهه با وقفههای کاری نیز در پیش گرفت: به خودش برای خواندن و پاسخ به پیامها زمان اختصاص داد، اما تنها زمانی که کارهای مهمش را انجام داده و تکمیل کرده بود. او میگوید: «در آغاز هر هفته از خودم میپرسم کارهای خیلی مهمی که باید انجام دهم کدام هستند» و در آغاز هر روز از خود میپرسم: «امروز یک کار خیلی مهمی که حتما باید انجام دهم کدام است؟»
به عقیده وی این کار کمک میکند حساب کند چقدر وقت برای تمرکز نیاز دارد و بعد این زمان را به قسمتهای دوساعته تقسیم میکند. او توضیح میدهد «به مدت دو ساعت همه ایمیلها را میبندم، روی مسنجر پیام «مزاحم نشوید» را میگذارم و تلفن خود را در حالت منشی قرار میدهم». او حتی روی گوشش هدفونی میگذارد تا به مراجعهکنندگان بفهماند که مشغول است. به نظر او دو ساعت، زمان کافی است.
این مدت به او فرصت کافی میدهد تا کاملا روی کارش متمرکز شود و به عقیده او «زمان قابل تحملی برای دردسترس نبودن» است. بعد از این مدت، افراد دوباره شروع به زنگ و ایمیل زدن میکنند. امیلی میگوید این روش برای او موثر بوده: «این کار تاثیر زیادی روی بهرهوری من داشت» و او احساس استرس کمتر میکند. «از آنجا که همه روزه پشت سر هم به ایمیلهایم نگاه نمیکنم، فشار خونم همیشه در حال افزایش نخواهد بود. من اکنون در زمانی که در کارم وقفه ایجاد میشود بسیار صبورتر شدهام.»
او اشاره میکند که خواب کافی نیز به او کمک کرده تا در مقابل پریشانی مقاومت کند. چند سال پیش او هر شب فقط سه یا چهار ساعت میخوابید. اما او بهطور جدی برنامه خواب خود را تغییر داد و اکنون هر شب ۶ تا هفت ساعت میخوابد.
او میگوید: «من از وضعیت درهمشکستگی و عدم تمرکز به جایی رسیدم که میتوانم به روشنی فکر کنم. وقتی خوب استراحت میکنم، چشمانداز بهتری دارم. میدانم که لازم نیست بلافاصله به یک ایمیل پاسخ بدهم.» او آنقدر در زمینه خواب مهارت کسب کرده که به مشتریان خود نیز آموزش میدهد.
مورد کاوی شماره ۲: ایجاد مرز
سارا تیلور، یک مدیر منابع انسانی در یک سازمان بینالمللی بشردوست است و قبل و بعد از انتخابات ریاست جمهوری آمریکا در سال ۲۰۱۶ ماهها نمیتوانست بر کار متمرکز شود. او میگوید که نمیتوانست از اخبار اجتناب کند. او میگوید: «در روز ساعتها در تمام طول روز و نه فقط بعدازظهرها پشت سر هم اخبار جدید را روی سایتها و خبرگزاریهای مختلف دنبال میکردم.» به علت همین حواسپرتیها او عقب افتاد و متوجه شد که شبها و آخر هفتهها باید کار کند تا به کارهای عقبافتاده رسیدگی کند.
او میگوید: «احساس بدبختی میکردم، چون استراحت کافی نداشتم و لازم به ذکر نیست که همواره در معرض اخبار بد بودن چقدر میتواند مخرب باشد.» او میدانست که این کار برایش خوب نیست و به همین خاطر سعی کرد برای خود محدودیت بگذارد.
او یک مرورگر پیدا کرد که برای وبسایتهای منتخب محدودیت زمانی میگذاشت. او میگوید: «در آن زمان ترک این عادت بد برای من بسیار سخت بود و من با اراده خودم توان عبور از آن را نداشتم.» او روزانه برای خود محدودیت ۱۰ دقیقهای برای مرور اخبار گذاشت.
وقتی این زمان رد میشد یک صفحه در پنجره او ظاهر میشد که میگفت: «الان نباید کار کنی؟» به نظر او این شیوه کاملا مفید بود. او قوانین دیگری نیز برای خود ایجاد کرد. وقتی در خانه کار میکند همه دستگاههای شخصی را از اتاقی که در آن مشغول کار است خارج میکند. او میگوید که هنوز در مورد اخبار به روز است، اما به گفته خودش «حداقل اکنون دیگر از وظایف اصلی حیطه کاری خودم عقب نمیافتم.»
منبع: روزنامه دنیای اقتصادvotre commentaire
-
Par javid le 4 Décembre 2018 à 15:08
افزایش هزینههای نگهداری و توسعه کسبوکار، بسیاری از سازمانها را بر آن داشته تا هرچه بیشتر به فکر مدیریت بهینه بودجههای خود باشند. برخی از شرکتها افزایش قیمت محصولات را به عنوان اولین راه جبران افزایش هزینهها انتخاب میکنند و برخی دیگر به کاهش هزینههای تبلیغاتی خود فکر میکنند.
دیجیتال مارکتینگ
اما درستی یا نادرستی هریک از این راه حلها تا حد زیادی به مختصات بازار کسب و کارتان بستگی دارد. با هر روش و هر رویکردی این موضوع را فراموش نکنید که کاهش هزینهها و افزایش درآمد میبایست هوشمندانه انجام شود.
این همان نقطهای است که دیجیتال مارکتینگ بیشتر و بیشتر اهمیت پیدا میکند. دیجیتال مارکتینگ در تعریف ساده برقراری ارتباط با مشتریان از طریق ابزارهای دیجیتال است. این شکل از بازاریابی و تبلیغات عموما کم هزینهتر از شکلهای سنتیتر بازاریابی هستند و قابلیت کنترل و اندازهگیری بالایی در اختیار بازاریابان قرار میدهد. با استفاده از ابزارهایی مانند گوگل آنالیتیکس میتوانید میزان اثربخشی فرایندهای تبلیغاتی در برابر میزان هزینه صرف شده (R.O.I) را با دقت محاسبه کرده و فرایندهای تبلیغاتیتان را بهینه کنید. اگر قابلیت جمع آوری دیتای بیشتری داشته باشید میتوانید با استفاده از ابزارهای پیشرفتهتری مانند Power BI شاخصههای عملکردتان را در سطحی وسیعتر بررسی کنید.
دیجیتال مارکتینگ چیست و چه مزایایی برای کسبوکار دارد؟
دیجیتال مارکتینگ چیست؟
هرچند دیجیتال مارکتینگ مفهومی متفاوت از بازاریابی اینترنتی یا آنلاین است اما با تقریب بسیار خوبی میتوان این دو را مترادف در نظر گرفت. اما برای شروع چه باید کرد؟
قبل از هرچیز میبایست لایهها و کانالهای اصلی بازاریابی اینترنتی را بشناسیم. پس از آن با در نظر گرفتن وضعیتمان، مناسبترین راه را برای فعالیت در فضای آنلاین انتخاب کنیم.
سئو یا SEO:
سئو فرایند بهینه سازی محتوای وبسایت برای موتورهای جستجو و یکی از شناخته شده ترین و پرکاربردترین کانالهای بازاریابی اینترنتی است. طبق آمارها ۷۱ درصد از تجربیات جدید آنلاین از موتورهای جستجو شروع میشوند.
هرچند حداقل ۲۰۰ عامل مهم در رتبه بندی وبسایت شما در نتایج جستجوی گوگل وجود دارد اما با تمرکز روی پارامترهای مهمتر می توانید به خوبی به نتیجه موردنظرتان دست پیدا کنید.
بازاریابی موتورهای جستجو یا SEM:
در این روش به جای صرف زمان و انرژی روی تولید محتوا و بهبود رنک گوگل، جایگاههای بالایی نتایج جستجو را میخریم. به همین سادگی. با پرداخت هزینه (البته دلاری!) در نتایج جستجوی گوگل قرار می گیرید و با کلیک هر کاربر روی لینک تبلیغ شما، مقدار مشخصی از بودجه تبلیغاتیتان کسر خواهد شد.
اگر بواسطه تبلیغات و با پرداخت هزینه و یا اگر به صورت ارگانیک در نتایج جستجوی گوگل قرار میگیرید؛ فراموش نکنید که تایتلها نقش بسیار مهمی در ترغیب کاربر روی لینک شما دارند. برای نوشتن تایتلهای انگیزاننده نیاز آشنایی و تمرین مهارت کپی رایتینگ خواهید داشت.
بازاریابی محتوایی:
یا کانتنت مارکتینگ تولید و انتشار محتوای ارزشمند بین مخاطبان است. هدف اصلی در بازاریابی محتوایی ساخت اعتبار، اعتماد و رابطه قوی با مشتریان است. بدین منظور میتوانید از بلاگ، خبرنامهها و ایمیلها، شبکههای اجتماعی و فرومها استفاده کنید.
بازاریابی شبکههای اجتماعی:
مهمترین نکته در بازاریابی شبکههای اجتماعی یا Social Media Marketing همخوانی محتوا با بستر انتشار است. برای مثال محتوایی که در توییتر مورد استقبال قرار میگیرد ممکن است به برند شما در linkedin لینکدین لطمه بزند.
بازاریابی ایمیلی:
ایمیل مارکتینگ تقریبا بالاترین نرخ تبدیل در فعالیتهای بازاریابی آنلاین را دارد. برای موفقیت در ایمیل مارکتینگ میبایست مخاطبانتان را باتوجه به اهدافتان دسته بندی کنید. برای مثال ایمیلی با عنوان «۳۵ هزارتومان هدیه بازای هر ۵ خرید» برای کاربرانی که تا بحال از شما خرید نداشتهاند لزوما ایمیل جذابی نیست.
تبلیغات کلیکی:
در ایران این شکل از تبلیغات عموما مترادف با تبلیغات بنری است. برای استفاده از این شکلاز تبلیغات میبایست بودجهای را برای تبلیغتان تعیین کنید، با هر کلیک کاربر روی بنر شما مقدار مشخصی از بودجه تبلیغاتیتان کسر میشود. نکته مهم در این شکل از تبلیغات، استفاده از وبسایتهایی است که با کسب و کار شما اشتراک مخاطب دارند.
نتیجهگیری:
هرچند بازاریابی آنلاین شامل بخش های مختلفی است اما این بخش ها عملا از هم جدا شدنی نبوده، و با هم اشتراکاتی دارند. محتوا عضو جاری در تمام شاخه های بازاریابی اینترنتی است و کپی رایتینگ مهارتی است که بدون شک هنگام راه اندازی کمپینهای مختلف به آن نیاز خواهید داشت. همچنین آشنایی با مفاهیمی مانند قیف بازاریابی یا قیف فروش، میتواند به شما در انتخاب پیام و محتوای مناسب برای برقراری ارتباط صحیح با مشتریان بسیار کمک آفرین باشد
votre commentaire
Suivre le flux RSS des articles de cette rubrique
Suivre le flux RSS des commentaires de cette rubrique